پنجره جوهری
جوزف و هری پنجره ای جهت شناخت شخصیت انسان ساخته اند که درتمام بخش های زندگی برخی ویژگیهای انسانها را تعریف میکند.
مبتنی براین اصل سلوک ،رفتار کردار و خصوصیات شخص میتواند شناخته شود.
طبیعت، محیط ،روابط پیرامون، مکتب و سطح سواد و برداشت از فرایند زندگی طوری است که انسان تازمانیکه درقید زندگی است به ساختار شخصیت خود درابعاد اخلاقی ، مسلکی و مذهبی نیاز دارد. بااستفاده از پنجره جوهری میتوانیم پاره ای از مزایا و عیوب افراد واشخاص را تشخیص داده و به این وسیله به جستجو درساختار شخصیتی خود بپردازیم.
پنجره جوهری
در پنجره جو هری شخصیت انسان دارای چهار بخش زیر است :
•آشکار
•کور
•پنهان
•تاریک
1 -آشکار- بسیاری از خصوصیات ما، مانند رفتار ،کردار گفتار دراثر نزدیک باهمکاران ونزدیکان قابل تعریف است.ضمناً شخصیت هرشخص درسایه کار و اثربخشی او آشکار میگردد.
آنهایی که درمحیط کار، خانواده وجامعه دارای تلاش و خلاقیت مداوم اند، اعتمادجامعه اداره و نزدیکان خود را میتوانند به سادگی حاصل کنند. شخصیت وپشتکار اشخاص وافراد درنتیجه تلاش آشکارشده و انسان باهدف و فعال کسی است که با انجام کارهای بزرګ کارش دارای نتایج مطلوب و مفید باشد.
2 – پنهان :
ممکن یک شخص صاحب استعداد، لیاقت وتوانایی مسلمی باشد اما بر مبنای عوامل روانی نتواند نتایج تجارب خود را به دیگران نمایش دهد.
لذا شخصیت او از دیگران پنهان مانده و جهت آزمون لیاقت و استعداد او باید پنجره های خاصی را بازکرد، درمحیط کار ساحت و عرصه را برایش مهیا و با استفاده ازمتودهای ایجادانگیزه و تفویض صلاحیت، لیاقت و استعداد او را به تجربه گرفت. تابه این وسیله مواصفات پنهانی او اشکارشود
3-کور:
نه بیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند
نه بینی هیچ کس عاجز تر ازخویش
هرچند مفهوم این شعرسعدی تداعی کننده بار معنایی بعد کور پنجره جوهری به صورت همه جانبه نیست اما بااستفاده ازمعانی این شعر میتوان موارد کور شخصیتی شخص را دریافت، زیرا برخی انسانها نسبت به فعالیت اکثر مردم متعرض ومنتقد اند، اما توانایی دید مشکلات خودرا ندارند لذا درصورتیکه به کار و فعالیت عملی مبادرت کنند، آهسته ،آهسته ابعاد بخش کور شخصیت شان روشن شده وبه این وسیله می توانند خود را از گرداب گرفتاری تنگ نظری وعقده های محرومیت نجات دهند.
4-تاریک:
زمانی که عرصه پنجره کور وسعت یافت انسان به نفی اندیشی وبدبینی دیگران معتاد شده، سایه کوری به شدت توسعه یافته و یک بخش مهم شخصیت انسان، هم به خودش و هم به جامعه تاریکی میدهد.
شاید این مرحله به یک روان شناسی جدی نیاز داشته وممکن است این مرحله مرز دیوانگی و هشیاری باشد.
درصورتی که حوزه تاریک و کور بازسازی واصلاح شود و سایه آشکار وسعت یافته ،آهسته اعمال و رفتار منفی اش هم به خودش وبه دیگران معلوم شده وبه این وسیله از وهم و گمراهی نجات می یابد.